Интервью Игоря Панкратенко иранскому агентству Fars News
Ссылка на статью: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920623000881
سیزدهمین اجلاس سران شانگهای/
نتایج اجلاس شانگهای و فرصتهای پیش روی ایران
ه اعتقاد کارشناس روس، در صورت ابتکار عمل و بازی ظریف دیپلماتیک، سازمان همکاری شانگهای میتواند به ابزار مؤثر سیاست خارجی ایران در آسیای مرکزی تبدیل شود.
به گزارش خبرنگار دفتر منطقهای فارس در دوشنبه، «ایگور پانکروتینکو» کارشناس مسائل سیاسی روس ضمن یادداشتی به بررسی نتایج سیزدهمین اجلاس سران شانگهای در بیشکک و فرصتهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران پرداخته که متن کامل آن در زیر آمده است.
سیزدهمین اجلاس سران سازمان همکاریهای شانگهای در بیشکک با اینکه توانست به یکی از موفقترین نشستهای چند سال اخیر تبدیل شود، همزمان با موجی از انتقادات تعدادی از کارشناسان در رابطه مبهم بودن اقدامات، بهرهبرداری پایین و عدم پیشرفت در یک سری از زمینهها رو بهرو شده است.
اما اهمیت نشست بیشکک برای جمهوری اسلامی، روسیه، چین و کشورهای آسیای مرکزی چه خواهد بود؟
نارضایتی تعدادی از کارشناسان قبل از همه ناشی از آن است که سازمان همکاریهای شانگهای خود را به عنوان یک سازمان ضدغربی مطرح نکرده و در اعلامیههای خود نیز معمولا از انتقاد توسعهطلبیهای غرب در آسیای مرکزی پرهیز کرده است.
چنین دیدگاههایی بهاین دلیل مطرح میشوند که منتقدان منطق درونی توسعه سازمان همکاریهای شانگهای و فرصتهایی را که در چارچوب این سازمان برای طرفهای دیالوگ فراهم آورده میشود، درست درک نمیکنند.
تقریبا بین سالهای 2005-2006، این سازمان عمدتا نقش پایگاه اجرایی پروژههای مشترک اقتصادی را داشت و اگر هم به مسائل امنیتی توجه نشان میداد، پس چنین حرکتی نه با نگاه جهانی بلکه تنها با هدف مبارزه با افراطگرایی منطقهای و قاچاق مواد مخدر که سرمایهگذاری در منطقه را میتوانست با چالش مواجه کند، دنبال میشد.
اما در سالهای 2007-2008 درک این موضوع حاصل شد که اجرای پروژههای اقتصادی فقط از ناحیه تروریسم و قاچاق مواد مخدر مورد تهدید قرار نگرفته بلکه توسعهطلبی غرب در منطقه، ایجاد مراکز پشتیبانی کشورهای ناتو برای تقویت حضور خود و اقدامات فعال در جهت بهقدرت رساندن نخبگان سیاسی طرفدار غرب در کشورهای آسیای مرکزی نیز مانع جدی بهشمار میرود.
در کنار سایر پیامدهای منفی، توسعهطلبیهای غرب منجر بهبیثباتی منطقه شده که این موضوع در برابر کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای بحث ایجاد سیستم جدید امنیت منطقهای را قرار داده که حضور قدرتهای غیرمنطقهای (از نگاه روسیه، ایران و چین کشورهای عضو ناتو) در این فضا را امکانناپذیر میداند.
بنابراین بسیاری از کارشناسان نتوانستند متوجه گذار از مسائل اقتصادی بهمسائل سیاسی و تلاش برای ایجاد سیستم جدید امنیت منطقهای شوند.
بهآن خاطر نتوانستند متوجه شوند که بهدلایل عینی شکلگیری این سیستم از آهنگ مورد انتظار منتقدان برخوردار نمیباشد.
در این رابطه میتوان بهچند نکته اشاره کرد.
یکی اینکه سازمان همکاریهای شانگهای همچنان تمرکز عمده خود را روی مولفههای اقتصادی دارد که بهصورت طبیعی مسائل اقتصادی برای به نتیجه رسیدن به زمان نسبتا طولانی نیازمند میباشند.
علاوه بر این، شتابزدگی در امور اقتصادی هزینههای میلیاردی و خسارات سیاسی بههمراه خواهد داشت. یک پروژه اقتصادی ناکام در آسیای مرکزی بهامنیت منطقه میتواند بهاندازه پایگاه ناتو صدمه وارد کند.
از سوی دیگر، یک پروژه موفق قادر است که به مراتب بیشتر از هرگونه بیانیه مبارزهطلبانه، کشورهای منطقه را بهم نزدیکتر کند.
دیگر اینکه در روند شکلگیری سیستم جدید امنیت منطقهای، این سازمان بایستی بر اختلافات جدی موجود میان شرکتکنندگان فائق آید. گذشته از آن طی سالهای اخیر برخی از اعضای این سازمان ضمن اعلام سیاست خارجی چندسویه و چندبعدی، در اصل بهصورت کاملا علنی جهتگیریهای غربی خود را برجسته کردند که قزاقستان از آن جمله میباشد.
و برخی دیگر از این کشورها نظیر قرقیزستان و تاجیکستان از نگاه سیاسی متحدان غیر قابل اعتماد بهشمار میروند، زیرا رهبران این کشورها جلب کمکهای قابل توجهی از چین و روسیه را از اهداف اصلی حضور خود در این سازمان میدانند.
همچنین دیگر مسائل داخلی موجود در آسیای مرکزی برای فعالیتهای سازمان همکاریهای شانگهای بهطور جدی محدودیت ایجاد میکند.
رقابتهای منطقهای قزاقستان با ازبکستان نیز فروکش نکرده و در میان بخشی از نخبگان سیاسی کشورهای آسیای مرکزی روحیات ضدچینی و ضدروسی بهمشاهده میرسد.
«لابی ترکی» که تحت حمایت آنکارا (بهعنوان کشور شریک گفتوگوی سازمان) در حال شکل گرفتن می باشد، نسبت به توسعه حضور ایران در سازمان همکاریهای شانگهای نگاه منفی دارد.
در حقیقت با توجه بهاین همه پیچیدگیها و تناقضات درونی، باز هم باید اتفاق نظر سران شانگهای در اجلاس بیشکک بر روی دو موضوع بسیار مهم روابط بینالمللی – سوریه و «پرونده هستهای ایران» را موفقیت قابل توجهی تلقی کرد.
در اعلامیه دیروز سران شانگهای در رابطه با برنامه هستهای جمهوری اسلامی چنین آمده است: کشورهای عضو در رابطه با وضعیت پیرامون ایران و برنامه هستهای آن ابراز نگرانی میکنند. آنها تهدید بر استفاده از نیروی نظامی و تحریمهای یک جانبه برخی از کشورها علیه ایران را غیر قابل قبول میدانند. رفع همه نگرانیهای موجود فقط از طریق مسالمتآمیز و بر مبنای اصل اقدامات تدریجی و متقابل امکانپذیر میباشد. در این راستا حفظ تحرکی که در روند مذاکرات، با برگزاری دیدار نمایندگان «ششگانه» بینالمللی در ماههای فوریه و آوریل 2013 در آلماتی ایجاد شد، برای دستیابی بهتوافقات قابل قبول طرفین مهم خواهد بود.
چنانچه این مفاهم را بخواهیم از زبان سند رسمی بهزبان عادی برگردانیم، این نتیجه حاصل خواهد شد که کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای خود را موظف بهحمایت از تحریمهای یکجانبه آمریکا و متحدانش علیه ایران نمیدانند.
علاوه بر این روسیه و چین آمادهاند تا ایران را بهعنوان طرف فعال پروژههای اقتصادی مشترک داشته باشند.
روسیه به رغم تمام تلاشهای لابی طرفدار غرب، علاقهمند گسترش همکاری با جمهوری اسلامی در زمینه هستهای بوده و چین به ایران بهعنوان دهلیز حمل و نقل و دریافت ثابت انرژی نیاز دارد.
در شرایط کنونی حضور در پروژهای که در نشست بیشکک از سوی «شی جیپینگ» رئیس جمهور چین مطرح شد، میتواند مورد علاقه زیاد ایران قرار گیرد. منظور «جاده جدید ابریشم» که ساخت دهلیز حمل و نقل از آسیای مرکزی تا خلیج فارس را در نظر دارد.
امروزه چین بهشدت نیاز بهراه آهن از منطقه «کاشغر» تا سواحل خزر را دارد که در دسترس قرار گرفتن ایران، منجر بهتقویت جای پای پکن در منطقه و دستیابی بهبازارهای جدید جهت عرضه کالا خواهد شد.
از نظر ژئوپلتیکی این پروژه قبل از همه بهمعنای تلاشهای جدید چین و سایر کشورهای دخیل در آن، در جهت جلوگیری از افزایش فشارهای غرب علیه ایران و خارج کردن جمهوری اسلامی از انزوای مالی و اقتصادی مورد نظر غرب و تبدیل آن بهیکی از شرکتکنندگان تمامعیار روابط اقتصادی منطقهای میباشد.
یکی دیگر از موضوعات مهم مورد بحث نشست دیروز سران شانگهای در بیشکک، وضع افغانستان بود. با تهدیدات نه تنها از طریق نظامی بلکه اقتصادی نیز (توسط توسعه ظرفیتهای هرچند محدود تولیدی افغانستان، سرماهگذاری در بخش کشاورزی و ایجاد موانع بر سر راه قاچاق مواد مخدر) میتوان مقابله کرد.
تامین ثبات داخلی افغانستان بدون مشارکت ایران امکان نخواهد داشت که کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای بهدرک این واقعیت رسیده و کشورهای غربی نیز خواهند رسید.
وضعیت مربوط بهاهمیت ایران برای افغانستان در رابطه با سوریه نیز دقیقا بهمشاهده میرسد.
در ابتدا آمریکا و ناتو با مشارکت ایران برای حل و فصل مشکل سوریه قاطعانه مخالفت میکردند و حالا هرچند نه با میل و رغبت زیاد ولی باز هم اذعان میکنند که بدون تهران، موضوع راه حلی پیدا نخواهد کرد.
بدون تردید چنانچه ایران پیشنهاداتی برای حل مشکل افغانستان را ارائه دهد و یا حداقل بحث بررسی بینالمللی این موضوع را مطرح کند، این اقدام از سوی سازمان همکاریهای شانگهای حمایت خواهد شد و ابتکار دیپلماتیک را در دست تهران قرار خواهد داد.
محدوده این مطلب اجازه نمیدهد تا به تمامی جوانب مسائل و نشست بیشکک پرداخته شود.
اما حداقل باید دو نتیجهگیری اصلی را داشت.
یکی اینکه نشست سران شانگهای نشان داد که این سازمان بهتدریج در حال تبدیل شدن بهیک ساختاری است که قادر بهبحث در مورد مسائل سیاسی منطقه و ارائه راه حلهای مناسب آن از طریق ایجاد سیستم جدید امنیت منطقهای میباشد.
بله، در داخل این سازمان اختلافات و تناقضات جدی وجود داشته و خواهد داشت ولی نه وجود اختلافات و تناقضات بلکه توان اعضای سازمان همکاریهای شانگهای برای رفع آنها از راه گفتوگو و مذاکرات مهمتر میباشد.
و دوم اینکه صحبت از نقش جهانی سازمان همکاریهای شانگهای هنوز زود بوده و لازم هم نیست انتظار داشته باشیم تا این سازمان خط مشی ضد غربی اتخاذ کند.
اگر به اصطلاح بخواهیم رک صحبت کنیم، امروز سازمان همکاریهای شانگهای تنها یک ابزار مهم سیاستهای منطقهای روسیه و چین بهشمار میرود.
البته این شانس جدی نیز وجود دارد که در صورت ابتکار عمل و بازی ظریف دیپلماتیک مربوط بهمنافع کشورهای شرکتکننده، سازمان همکاریهای شانگهای میتواند به ابزار موثر سیاست ایران در آسیای مرکزی تبدیل شود.